خلوت
خلوتی دارم من دربلندای خیال
وخیالی که سفید است چو برف
سایه بانی است در آن خلوت وتنهایی دل
می نشینم آنجا
فارغ از دغدغه ی مردم شهر
بی پناه و تنها
دل تنگم ، دلش از تنگی دل می گیرد
و چه سرد است اینجا که هوس می میرد
خلوت من چه بلند است و چه دور ، دورتر از ابر است
دورتر از مردم ، دورتر از شهر است
خلوت من جایی است ، در بلندای سکوت ، در سر مرز جنون
هیچ ابری را توان در کف نیست
تا که محروم کند قلب مرا ، از شعاع خورشید
از فروغ مهتاب
خلوت من دور است ، خلوت من دور است
دورتر از ابر است ، دورتر از مردم
خلوت من جایی است
در سر مرز جنون
1 Comments:
vaghean zibast,
behetun tabrik migam,
movafagh bashid.
By Anonymous, at 2:28 AM
Post a Comment
<< Home