another eye

Tuesday, December 21, 2004

خلوت


Posted by Hello

خلوتی دارم من دربلندای خیال

وخیالی که سفید است چو برف

سایه بانی است در آن خلوت وتنهایی دل

می نشینم آنجا

فارغ از دغدغه ی مردم شهر

بی پناه و تنها

دل تنگم ، دلش از تنگی دل می گیرد

و چه سرد است اینجا که هوس می میرد

خلوت من چه بلند است و چه دور ، دورتر از ابر است

دورتر از مردم ، دورتر از شهر است

خلوت من جایی است ، در بلندای سکوت ، در سر مرز جنون

هیچ ابری را توان در کف نیست

تا که محروم کند قلب مرا ، از شعاع خورشید

از فروغ مهتاب

خلوت من دور است ، خلوت من دور است

دورتر از ابر است ، دورتر از مردم

خلوت من جایی است

در سر مرز جنون

Monday, December 13, 2004


Garmsar Field Posted by Hello