another eye

Saturday, February 26, 2005


Open window Posted by Hello
باز کن پنجره ی قلبت را

Tuesday, February 15, 2005


Damavand Posted by Hello
به تو می اندیشم
و شکوهی که هویداست زدور
و نهان از تزدیک
و مرا میخواند

Monday, February 14, 2005


Toward the sun Posted by Hello

Sunday, February 13, 2005

آفتاب


sun Posted by Hello
اما امروز روز دیگری است
آفتابی در آسمان است
هرچند کم فروغ و هرچند دیر
اما آمد تا آب کند هرچه سرما و برف را
و کدورت را نیز
باشد که جوانه ها زنده مانده باشند
و گرمی دل هم
این روز را پاس میدارم
لحظه لحظه هایش را
وچشمم به روز های دیگر است

Thursday, February 10, 2005

سرمای دل


snow Posted by Hello
برفی نشسته تا سرد کند آنچه در دلم شعله ور است
اما چه باک
گرمی دل را باید پاس داشت و پاکی اش را
که اگر اینگونه باشد چه باک از بدنامی
اگر بغض گلویم امان دهد فریاد بر خواهم آورد
و خواهم گفت آنچه در دل طوفان زده ام هست
کاش می شد گفت
شاید بشود ..... روزی
برفی نشسته
اما چه باک
وقتی دلی به صافی برف داری
و روزی آب خواهد شداین برف
دلم را تا آن روز گرم و صاف نگه خواهم داشت
هرچند سخت وکشنده است
شاید روزی ......... بشود گفت